منوی دسته بندی

تاریخ تکرار نمی‌شود بلکه هم‌قافیه می‌شود

سرعت نور 299،792،458 متر بر ثانیه است.

سرعت صوت فقط 343 متر بر ثانیه است.

و پیامد آشکار این تفاوت در شرایط بد آب و هوایی این است که ما همه بعد از دیدن صاعقه منتظر صدای آن هستیم.

از این قیاس می‌توانیم برای درک چگونگی رخداد وقایع در زنجیره‌ای از علت و معلول ها، بهرمند شویم. به طور کلی وقتی صحبت از عوامل بزرگ تاثیرگذار بر جهان است، نمی‌توان همواره خط روشنی بین علت و معلول کشید. بیشتر وقایع، به ویژه نمونه های مهم  پیچیده، دلایل بسیاری دارند. روش بیان “علیت نکسوس” به ما می‌گوید که بیشتر چیزها به جای اینکه منجربه یک چیز باشند، در تقاطعی از دلایل تاثیرات بیشتری به همراه دارند، و هیچ یک به تنهایی مسئول اصلی نیست.

به عنوان مثال جنگ جهانی دوم علل اقتصادی، سیاسی و فلسفی داشت، همه با هم آمیخنه شده بودند. با نگاه به گذشته، می‌توان خطی از آن تاریخ به این زمان کشید، و به بهترین شکل ممکن با توصیفاتی دقیق تمام شکافها را به صورت رضایت بخش پر کرد. شاید این اتفاق نمی‌افتاد اگر کسی غیر از هیتلر در آن زمان قدرت داشت. یا شاید هنوز هم به این دلیل باشد که واقعیت‌های اقتصادی و سیاسی به گونه‌ای بود که جنگ در آن زمان اجتناب ناپذیر بود. در کل نمی‌دانیم و نمی‌توانیم بدانیم.

اگر چه ما هرگز نمی‌توانیم با نگاه به گذشته یا سعی در پیشبینی آینده، با علیت نکسوسی، خط مشخصی از علت به معلول بکشیم، اما میتوانیم با استفاده از مسیریابی خطوط تقاطع ها، الگوی موجود را کشف کنیم و با رضایت بگوییم “هوووم” آری درست است، حتی اگر دقیقا ندانیم که چه اتفاقی می‌افتد.

وقتی رعد و برق را می‌بینیم، معمولا می‌توانیم اطمینان داشته باشیم که خیلی زود صدایش را می‌شنویم. در این حالت، علیت واضح است. اما حتی با این وجود راهی برای تشخیص مکان برخورد رعدوبرق وجود ندارد. یا شاید اصلا صدای آن را نشنویم زیرا خیلی دور است. اما همین الگو خود به ما می‌گوید که برای چیزی آماده باشیم حتی اگر نیازی به آماده شدن نباشد.

تاریخ مکتوب شده کاملا تکرار نمی‌شود بلکه خود را با وقایع اکنون هم قافیه می‌کند. لذا برای پیشبینی آینده در این دنیای نامشخص، به منظور شناخت الگوی رعدوبرق قبل از اصابت آن، باید سوالی بپرسیم که فراتر از مفاهیم گذشته، حال و آینده است، این سوال بسیار ساده است :

چه چیزی در بعد زمان تغییر نمی‌کند؟

مطلبی را اخیرا خواندم که این موضوع را بسیار زیبا روشن می‌کرد، نامه “جف بزوس” معروف به یکی از سهامدارهایش : با توجه به اینکه بخش اعظم موفقیت آمازون مبتنی بر قدرت فناوری است و این روزها فناوری آنقدر سریع تغییر می‌کند که هر سال روش‌های جدیدی برای انجام کارها و کسب مزیت نسبت به کسب و کارهای دیگر به وجود می‌آید، شما طبیعتا باید بدانید که در سالهای پیش رو چه تغییراتی اتفاق خواهد افتاد. بزوس به سادگی جواب داد : “من نمی‌دانم” .

با این حال، آنچه او می‌داند این است که چه چیزی تغییر نخواهد کرد. او نمی‌تواند به شما بگوید آیا هوش مصنوعی یا اینترنت اشیا چیز بزرگتری خواهند شد!، زیرا اساسا این چیزها غیرقابل پیشبینی هستند. آنچه او می‌داند این است که مشتری ها هنوز هم برای فردا کالای بهتر و تحویل سریع‌تر می‌خواهند و این الگوی رفتاری مداوم و تکرار شونده در مشتری چیزی است که می‌تواند اساس تصمیم برای ایجاد یک تجارت باشد.

دلیل تکرار نشدن تاریخ از تفاوت‌های هر شخص و مکان نشات می‌گیرد و همه تفاوت‌های جزئی با افزوده شدن به علیت نکسوسی تضمین می‌کند که هیچ لحظه‌ای دقیقا یکسان نخواهد بود. اما دلیل شباهت قافیه‌ای تاریخ این است که با تمام منحصر به فرد بودن افراد و موقعیت ها، تعداد زیادی از آنها با وجود در نظر گرفتن تفاوت‌هایشان به اندازه کافی شباهت‌هایی دارند که در طول زمان از روش های تکراری استفاده کنند.

یک مکان نمی‌تواند مثل دیگری باشد، اما قوانین طبیعت ثابت است. یک فرد نمی‌تواند مشابه دیگری باشد، اما الگوی رفتاری انسان‌ها هم ثابت است ، “قوانین طبیعت و طبیعت بشر“. پیشبینی اینکه ما چه زمانی خودمان را پیدا می‌کنیم اهمیتی ندارد، زیرا تمام آنچه که یافت می‌کنیم ثابت و غیر قابل تغییر است، در واقع بدون پیشبینی هم می‌توانیم انتظار وقوع آنها را داشته باشیم.

داستان پاندمی ویروس کرونا. حتی این روزها که همه واکسینه شده‌اند هم هیچ کس نمی‌داند که چه زمانی تمام خواهد شد، شاید تمام شود شاید هم نه. اما با نگاه کردن به نمودارها کاملا واضح بود که این بیماری بسیار مسری است و اگر بررسی نشود می‌تواند به سرعت تمام جهان را آلوده کند، این الگویی است که در طبیعت تکرار می‌شود. زمینه ممکن است در هر مورد متفاوت باشد، اما صدای آذرخش بعد از مشاهده آن می‌آید.

یک مورد دیگر : بدون نیاز به مرور تاریخ، هر زمان که شکاف مالی بین ثروتمندان و فقرا زیاد می‌شود، ما شروع میکنیم به جستجوی الگوهای پوپولیسم و سیاست های افراطی، اما از نگاه تاریخ، جنگ و بیماری یا انقلاب تقریبا همیشه هست. حال شما می‌توانید هرعقیده‌ای را که می‌خواهید در مورد سوسیالیسم و کاپیتالیسم داشته باشید، چه به نفع شما باشد چه نباشد، اگر چه از نگاه استانداردهای تاریخی با وجود پیشرفت، فقیر امروز واقعا فقیر نیست. اما این را نادیده نگیرید که طبیعت انسان سازگار است، نابرابری باعث ایجاد بی‌اعتمادی می‌شود و این عدم اعتماد به معنای تمایل جامعه به تجزیه است.

اخریا در مطالعات فنی به جمله‌ای از “آلن کی” برخوردم : “بهترین راه برای پیش‌بینی آینده، ساختن آن است” و این ما را به بخش دوم صحبت ها می‌رساند : الگوهای تکراری که فراتر از زمان و مکان عمل می‌کنند، مانند قوانین طبیعت و طبیعت انسانی، در صورت بررسی می‌توانند به ما یک جهت کلی بدهند، اما نتیجه دقیق همیشه به حضور انسانی یا عدم وجود آن بستگی دارد. در حالت کلی تاریخ در مقابل الگوی چرخشی مطمئنی که مرتب تکرار می‌شود ایستاده است، اما همیشه جزئیات با نحوه برخورد ما با این الگوها مشخص می‌شود. این به این معناست که نمی‌توان آینده را پیشبینی کرد ولی می‌توان همانند نقشه، مرزها را جدا و به هر قسمت جزئیات را اضافه کرد.

پس اگر تاریخ یک مدل هم قافیه در طول زمان باشد، سرعت انسان با نحوه پاسخگویی به مسایل تکرار شونده جدید تنظیم می‌شود، اما برای انجام این کار، هیچ چیز را دقیق پیشبینی نمی‌کنیم، چون علل و تاثیرات و نحوه آمیخته شدن آنها باهم بسیار به هم ریخته است. ما فقط می‌توانیم گذشته، قوانین طبیعت و رفتار انسانی را مورد مطالعه قرار دهیم، و آنچه که هنوز به وجود نیامده است را نیز نمی‌توانیم پیشبینی کنیم.

اگر به موضوع پیشینی عمیق و مطمئن نگاه کنیم، در این صورت اقدامی از سمت ما قابل انجام است. می‌توانیم الگوهای اطرافمان را ببینیم، و آنها را به شکل آینده‌ای که هنوز به طور واقعی و جمعی تجربه نشده است ، زندگی کنیم.